نیت کرده بودم برایت نور و امید بیاورم
اما نشد .
نابلد این راهم؟
نه !
تنها کمی خودخواهم .
حال که از خانه دورم
پشت پنچره پی چشمان منی .
دو شبی است
رویای خواب هایم شدی
درخواب ها نیز با من نیستی
تنها یه یاد منی .
همین نزدیکی
دیروز را می گویم
کسی را به جای تو
برای پرستیدن برگزیدم
می خندی که من اهل پرستش نیستن
اما تو هم برایم خدایی نکردی .
کجایی نازنینم؟
قلبم از وجودت خالی است .
بیش از بیش بی قرار
بوییدنت هستم .